دانلود پروپوزال پایان نامه کارشناسی ارشد رشته حسابداری

پروپوزال بررسی مقایسه ای الگوهای تلفیقی جهت ارزیابی عملکرد مالی شرکت ها با روش فازی

 

 

*** قابل استفاده برای گروه مدیریت 

چکيده
در دنیای رقابتی امروز ایجاد یک سیستم مناسب ارزیابی عملکرد شرکت ها امری ضروری است. هدف این پژوهش ارزیابی عملکرد مالی شرکت های دارویی، گروه فلزات اساسی و گروه خودرو و ساخت قطعات با استفاده از روشی نوین است. از فازی AHP برای وزن دهی به شاخص های ارزیابی عملکرد و از فازی تاپسیس و فازی ویکور برای رتبه بندی شرکت های مورد مطالعه استفاده می شود.

 

در این پژوهش از ترکیبی از معیارهای سنتی ارزیابی عملکرد و معیارهای مبتنی بر ارزش برای ارزیابی عملکرد و رتبه بندی شرکت های دارویی، گروه فلزات اساسی و گروه خودرو و ساخت قطعات در سال ۱۳۸۸ استفاده می شود. جامعه آماری این پژوهش شرکت-های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در صنایع دارویی، گروه فلزات اساسی و گروه خودرو و ساخت قطعات است. استفاده از رویکرد فازی در رتبه-بندی شرکت های بورس دقت اطلاعات ورودی به نرم افزار-های رتبه بندی را به شکل محسوسی بالا می برد. نتایج این پژوهش که به ارائه دو مدل نوین و با دقت بالا در ارزیابی عملکرد مالی شرکت ها منتج شد، می تواند برای گروههای مختلف اعم از سرمایه گذار، سازمان بورس و دیگر استفاده کننده گان، مفید واقع می شود. 

 

 

 

کليد واژه ها: ارزیابی عملکرد مالی، تاپسیس، ویکور، فازی AHP، معیارهای مالی.

 

 

 


 مقدمه

پيدايش انقلاب صنعتي و تداوم آن در اروپا در قرن نوزدهم، شکل گيري كارخانه‌هاي بزرگ و انجام طرح‌هاي عظيمي چون احداث شبكه‌هاي سراسري راه‌آهن، اين حقيقت را فاش ساخت كه به سرمايه‌هاي مالي كلاني نياز است. فراهم نمودن چنين سرمايه‌هايي از امكانات مالي يك يا چند سرمايه‌گذار و حتي دولت‌هاي آن زمان فراتر بود. از سوي ديگر، يك يا چند سرمايه‌گذار نيز آمادگي پذيرش خطر تجاري چنين فعاليت‌هاي بزرگي را نداشتند. از اين رو با بهره‌گيري از دو دستاورد بزرگ و مفيد انقلاب صنعتي- يعني سازماندهي و همكاري، اولين شركت‌هاي سهامي شكل گرفت كه مسئوليت صاحبان سهام محدود به مبلغ سرمايه‌گذاري آن‌ها بود. اين ساختار نوين (شركت‌هاي سهامي) راه حل مناسبي براي تامين سرمايه‌هاي كلان و توزيع مخاطرات تجاري بود.

 


رشد و توسعه شركت‌هاي سهامي با گذشت زمان به پديدار شدن و افزايش قشري از صاحبان سرمايه انجاميد كه در ادارة شركت‌ها مشاركت مستقيم نداشته و از طريق انتخاب هيات مديره، امور شركت را هدايت و بر آن نظارت مي‌كنند.براي ساليان متمادي در گذشته، اقتصاددانان فرض مي‌كردند كه تمامي گروه‌هاي مربوط به يك شركت سهامي براي يك هدف مشترك فعاليت مي‌كنند. اما در 30 سال گذشته موارد بسياري از تضاد منافع بين گروه‌ها و چگونگي مواجهه شركت‌ها با اين گونه تضادها توسط اقتصاددانان مطرح شده است (جنسن  و مكلينگ ،1976: 313)، اين موارد بطور كلي تحت عنوان «تئوري نمايندگي » در حسابداري مديريت بيان مي‌شود.

 

طبق تعريف جنسن و مك لينگ:
رابطه نمايندگي قراردادي است که براساس آن صاحب کار يا مالک ، نماينده  يا عامل را از جانب خود منصوب نموده و اختيار تصميم‌گيري را به او تفويض مي‌کند(جنسن و مک  لینگ، 1976: 314).

 

 


اگرچه اين فرض وجود دارد كه هر دو طرف در رابطه بالا به دنبال حداكثر كردن منافع خود هستند، ولي ممكن است نماينده هميشه در جهت حداكثر كردن منافع مالك عمل نكند. مالك (سهامدار) مي‌تواند كاهش و اختلاف منافع خود را از طريق پرداخت حقوق و مزاياي مناسب براي نماينده و قبول هزينه‌هاي نظارت براي محدود كردن اقدامات و فعاليت‌هاي نابجاي وي، تعديل كند(نمازي، 1384: 149).وجود تضاد منافع، موجب نگراني مالكان (سهامداران) گرديده تا جايي‌كه آنها براي اطمينان از تخصيص بهينه منابع خود توسط مديران، اقدام به بررسي و ارزيابي عملكرد مديران مي‌كنند. به مرور زمان مشخص شده است كه برخي از تصميمات مديران ممكن است موجب اتلاف منابع شركت و از بين رفتن ثروت مالكان گردد. از سوي ديگر، مديران همواره به دنبال اين بوده‌اند تا ضمن حداكثر كردن منافع خود، به مالكان اين اطمينان را بدهند كه تصميمات اتخاذ شده توسط آنها در جهت منافع مالكان مي‌باشد( نمازي، 1384: 156). اگر مالک و مدیر را دو متغیر درگیر درنظر بگیریم می توان با وارد کردن متغیر سوم این مشکل را برطرف نمود.

 

 


پيشرفت سريع فناوري و تغييرات محيطي وسيع، شتاب فزاينده‌اي به اقتصاد بخشيده است. تصميم‌گيري در مسايل مالي همواره با ريسک و عدم اطمينان همراه بوده است. ایجاد ارزش در شرکت ها یکی از مهم ترین وظایف مدیران محسوب می شود. جهت نشان دادن میزان موفقیت مدیران در ایجاد و افزایش ارزش از معیار های ارزیابی عملکرد استفاده می شود (یحیی زاده فر و همکاران، 1388). مدیران در دنیای رقابتی امروز، دورانی را در پیش رو دارند که آنها را ملزم می نماید چارچوب اقتصادی جدیدی در شرکت های خود مستقر کنند. از این رو یافتن شاخصی که بتوان با استفاده از آن عملکرد شرکت را با اطمینان نسبتاً معقولی تشریح نمود یک ضرورت است (نوروش وهمکاران، 1383: 122). معیار مناسب عملکرد شرکت، معیاری است که به میزان ثروت اضافی که شرکت برای سهامدارانش ایجاد می کند، توجه خاصی داشته باشد و افراد را در تصمیم-گیری های مربوط به ایجاد ارزش یاری کند (یحیی زاده فر و همکاران، 1388: 94). عدم استفاده از معیارهای مناسب برای ارزیابی عملکرد باعث می شود ارزش یک شرکت به سمت ارزش واقعی سوق پیدا نکند و موجب زیان دیدن یک گروه از خریداران سهام و سود فزاینده برای گروه دیگر می شود (جهانخانی و ظریف فرد، 1374: 42). باید توجه داشت که علاوه بر درنظر گرفتن معیارهای مناسب، روش های اندازه گیری عملکرد مالی شرکت ها نیز باید مورد توجه قرار گیرد. امروزه، پیشرفت های سریع در علوم مرتبط، ارائه  روش هایی با دقت بالا را به منظور اندازه گیری عملکرد مالی شرکت ها ممکن کرده است.

 

 

 

اهميت و ضرورت پژوهش
مقابله با چالش های پیش روی سازمان ها نیازمند آن می باشد که مدیران آن ها الگوی مناسبی از اندازه گیری عملکرد داشته باشند تا بتوانند به بهبود مستمر در تمام زمینه ها دست یابند. با ظهور روش های نوین و استفاده از این روش ها به همراه معیارهای مالی سنتی حسابداری (AFP)، ارزیابی عملکرد شرکت ها متحول شد. اما هنوز می توان با استفاده از ترکیب روش های مختلف و استفاده از معیارهای مالی جدید، دقت اطلاعات خروجی را افزایش داد. استفاده از رویکرد فازی، به منظور مقابله با ابهام موجود در داده های ورودی، در کنار نرم افزارهای AHP، تاپسیس ، و ویکور  که هریک دارای ویژگی های منحصر به  فردی می باشند، می تواند یک پژوهش کاربردی ویژه در حوزه ی ارزیابی عملکرد مالی شرکت ها ارائه دهد. شکاف میان مالکان و مدیران یکی از مشکلاتی است، که استفاده از معیارهای سنتی حسابداری نشان داده است که نمی تواند این مشکل را حل کند. با استفاده از ترکیب معیارهای مبتنی بر ارزش و معیارهای سنتی حسابداری می توانیم این شکاف را به نحو چشم گیری کاهش دهیم.این پژوهش درصدد ارائه روش های ترکیبی نوین با استفاده از تکنیک های جدید و ادغام معیارهای حسابداری و معیارهای مبتنی بر ارزش، به منظور پوشاندن نقاط ضعف روش های قدیمی و بررسی تطبیقی نتایج این روش هاست.

 

 

اهداف پژوهش
نیاز به ارزیابی عملکرد مالی شرکت ها با استفاده از یک روش دقیق به منظور کمک به سرمایه گذاران در اتخاذ تصمیمات ، به  دلیل آن که  تجزیه وتحلیل صورتهای مالی شرکت ها نیاز به تخصص مالی دارد، ضروری به نظر می رسد.
هدف از این پژوهش، ارائه یک روش ترکیبی، با استفاده از رویکرد فازی و با بکارگیری روش های نوین ارزیابی عملکرد، براساس معیارهای مالی سنتی حسابداری (AFP) و معیارهای مبتنی برارزش (VFP) است.

 

 

 

 


فهرست مطالب
فصل اول: کليات پژوهش    8-1
1-1- مقدمه    2
1-2- مسأله پژوهش    3
1-3- اهميت و ضرورت پژوهش    4
1-4- اهداف پژوهش    5
1-5- سؤال‌هاي پژوهش    5
1-6- فرضيه‌هاي پژوهش    6
1-7- روش انجام پژوهش    6
1-7-1- نوع روش پژوهش    6
1-7-2- روش گردآوري اطلاعات    6
1-7-3- جامعه آماري    6
1-7-4- روش تجزيه و تحليل اطلاعات
1-9- استفاده کنندگان از نتايج پژوهش    7
1-10- ساختار پژوهش    8

3-2- فرضيه‌هاي پژوهش    43
3-3- متغيرهاي پژوهش    44
3-3-1- معیارهای مالی سنتی حسابداری    44
3-3-2- معیارهای مالی مبتنی بر ارزش    44
3-4- روش گردآوری اطلاعات    45
3-4-1- جامعه آماری    46
3-4-2- پرسش نامه وزن دهی به معیارهای ارزیابی عملکرد    46
3-4-3- روش تجزيه و تحليل و آزمون فرضيه‏ها    48
3-4- 3-1 تصمیم گیری چند شاخصه (MADM)    48
3-5- تاپسیس    49
3-6- روش ویکور    50
3-7- تکنیک فازی    56
3-8- روش آنالیز توسعه CHANG    58
3-9- الگوریتم فرآیند FAHP به روش آنالیز توسعه CHANG     


منابع و مآخذ 
الف- منابع فارسي    
ب- منابع انگليسي